![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
Template By: LoxBlog.Com
آباژور طرح خورشید
یاس برای همه
جملات ناب
شکلات تلخ
استقلالی هاش بیان تو
سمت خدا
بسیجیان حوزه 6
خواندنيهامفيدترين وبلاگ
انتظارفرج
گلچین کلیپ مذهبی
نمکدون(طنزوسرگرمي)
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
انتظارسبز
و آدرس
www.nikdin.LoxBlog.com
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
با اين دل ماتم زده آواز چه سازم
بشکسته ني ام بي لب دم ساز چه سازم
در کنج قفس مي کشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم
گفتم که دل از مهر تو برگيرم و هيهات
با اين همه افسونگري و ناز چه سازم
خونابه شد آن دل که نهانگاه غمت بود
از پرده در افتد اگر اين راز چه سازم
گيرم که نهان برکشم اين آه جگر سوز
با اشک تو اي ديده غفار چه سازم
تار دل من چشمه الحان خدايي ست
از دست تو اي زخمه ناساز چه سازم
ساز غزل سايه به دامان تو خوش بود
دور از تو من دل شده آواز چه سازم
هوشنگ ابتهاج
از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام
گل کرد خار خار شب بي قراري ام
تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام
گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام
بود و نبود من همه از دست رفته است
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام
کاري به کار غير ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام
تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام
با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام
قیصر امین پور
صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بیتو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بیتو میگویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
جغد بر ویرانه میخواند به انکار تو اما
خاک این ویرانهها بویی از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم یادم آمد
عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد
روی آنم نیست تا در آرزو دستی برآرم
ای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد
در هوای عاشقان پر میکشد با بیقراری
آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را میگشاید
آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست
یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن
از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی
این کودک فراری خود را قبول کن
رسم کریم نیست که گلچین کند، کریم!
مـا را سَـوا نکـرده و یک جـا قـبول کن
گر بی نوا و پست و حقیریم و رو سیاه
اما به جــان حضرت زهـرا قبـول کن
گندم که نه، مقام شما بود لاجَرَم
رمز هبوط آدم و حوّا، قـبول کن
مجید لشکری
ما منتظريم از سفر، برگردي
يکروز شبيه رهگذر برگردي
با کاسه ي آب و مجمري از اسپند
ما آمده ايم پشت در، برگردي
وقتي سر شب که رفتنت را ديديم
گفتيم نمي شود سحر، برگردي؟؟
ما منتظر تو ايم آقا، نکند
يک جمعه غروب بي خبر برگردي
من گوشه نشين کوچه ي برگشتــم
اي کاش که از همين گذر برگردي
پرواز نمي کنيم از اينجا، بايد
در فصل نبود بال و پر برگردي
وقتش نرسيده است اي مرد ظهور
با سيصدوسيزده نفر، برگردي؟
امروز آقا، بي تو جور ديگري بود
حتي نگاه ياسها، نيلوفري بود
خورشيد مثل پنج شنبه پا نمي شد
انگار بين رختخوابش بستري بود
برشانه هاي شمع ها در اول صبح
تابوت يک پروانه ي خاکستري بود
وضعيت آب و هوا مثل هميشه
مثل هواي جمعه ي پشت سري بود
چشم زمين جاهليت خيز دنيا
دنبال خطّ کوفي پيغمبري بود
اينکه غروب است و کمي بارانيم، نه
از اولش همه روز گريه آوري بود
در چشمايم ، التماس آخرينم
ما را به سمت "چشمهايت مي بري" بود
فریب ما مخور آقا دروغ می گوییـــــــــــــــم
به جـان حضرت زهرا (س) دروغ می گوییــم
چه ناله ای چه فراقـــی چه درد هجـــــــــــرانی
نیا نیا گل طــــــــــاهــــــــــا دروغ می گوییـــــــــم
تمام چشـــــــــم براهی و انتظـــــــــــــــــــار و فراق
و ندبـــــــه های فـــــــــــــــــــــرج را دروغ می گوییـــم
دلی که مامن دنیــــــــــاست جـــــــــــــای مولـا نیست
اسیــــــــر شـهــــــــــــــــــــــــوت دنیــــا دروغ می گوییـــم
زبان سخن ز تو گوید ولـی بــــــــــــــــــــــــــرای مقــــــــام
به پیش چـشم خـــــــــــــــدا هم دروغ می گوییـــــــــم
کدام نالـــــه غـربــــــــت کــــــــدام درد فــــــــــــــراق
قســـم بــــه ام ابیــــــــها دروغ می گوییـــــــــم
خلاصه ای گل نرگس کسی به فکرتو نیست
و مـا به وسعت دریا دروغ می گوییــــــــم
مرا ببخش عـــــزیزم که باز می گویم
نیا نیا گل طاها دروغ می گوییـم
نظرات شما عزیزان: